چند نفر را می شناسی که وارد صنعت بیمه شده اند و بعد از مدتی کار، دست از پا درازتر، عطای شغلشان رو به لقای آن بخشیدند و رفتند؟
چند نفر را می شناسی که با کلی شوق و ذوق و هدف های بزرگ وارد صنعت بیمه شده اند و حالا بعد از چند سال کار با یک درآمد معمولی ادامه می دهند و حتی اینقدر شجاعت ندارند که رهایش کنند؟
شاید تو هم جزو یکی از این گروه ها باشی، ولی آیا تا به حال از خودت پرسیدی که چرا این اتفاق برای این دو گروه افتاده؟
مشکل چه بوده؟
اینهمه کتاب های آموزش فروش و موفقیت و کنفرانس و همایش و جلسه های آموزشی و پیج های مختلف وجود دارند؛ پس مشکل کجاست؟
حلقه مفقوده ناکامی اینهمه، در صنعت بیمه چیست؟
از یکی شنیدم که آنها هوش و ذکاوت لازم را نداشتند! بعضی ها هم نبود انگیزه را دلیل این ناکامی ها می دانند و بعضی ها از شرکت خود و یا حتی صنعت بیمه می نالند.
پس دلیل موفقیت این فروشنده های موفق چیست؟
آنها چه دارند که بقیه ندارند؟
چرا این دیوارها که جلوی موفقیت خیلی ها سد شده برای همکاران موفقم کارایی ندارد؟
آیا فروش ماهیانه 1 میلیاردی یک توهم است؟
شاید باورت نشود ولی برای خیلی از همکاران عزیزم فروش 1 میلیاردی، یک فروش معمولیست و آنها در سال، حداقل شش یا هفت ماه را با این رقم به پایان می رسانند.
اما سوال مهم یادمان نرود، مشکل اینهمه نماینده فروش که ناموفقند چیست و چرا آنطور که باید نمی فروشند؟
من به تو می گویم...
یک بار دیگر این مطلب را بخوان و به آن فکر کن و اگر واقعا به دنبال موفقیت هستی از طریق این لینک به صفحه کوچینگ برو و توضیحات تکمیلی را بخوان و حالا وقت تصمیم گرفتن توست...
دوست عزیز؛ پاسخگوی سوالات شما از طریق ایتا هستم !