چرا نماینده دلسوز نیست؟
این شاید سوال اکثر مدیران و سرپرست های محترم باشد، هرچند وضعیت نمایندگان بیمه نشان می دهد که متاسفانه این سوال در همین حد باقی مانده و انگار که کسی به دنبال پاسخ آن نیست یا حتی شاید باید گفت که انگار این سوال از ریشه اشتباه است!
مخاطب این پست نه مدیران عزیز هستند و نه سرپرست های محترم، مخاطب این پست خود ما نمایندگان هستیم و من در این پست سعی خواهم کرد تا با بازگو کردن انتظارات به حق همکارانم، حس مطالبه گری را در آنها ایجاد کنم تا شاید با یک خواسته جمعی و البته منطقی بتوانیم شرایط را به بهترین شکل ممکن تغییر دهیم و باعث شویم تا جذابیت های این شغل زیبا و پاک، ارتقا یافته و به سطح استاندارد خود برسد و ایمان دارم که اگر به این مهم دست یابیم، اولین برنده این اتفاق خود صنعت بیمه خواهد بود.
یکبار دیگر سوال را مرور می کنیم:
چرا نماینده دلسوز نیست؟
چرا باید نماینده دلسوز باشد؟
نماینده باید دلسوز چه چیزی باشد؟
به جای خوبی رسیدیم.
نماینده باید برای چه چیزی یا کسی، دلسوزی کند؟
شاید مدیران محترم انتظار دارند که ما نمایندگان، بعد از یک روز کاری سخت، با صورتی آفتاب سوخته و عرق ریزان به دفاتر سرپرستی ها برویم و برای سرپرست عزیز و کارمندان محترم که زیر کولر و باد خنک در حال خدمتگزاری هستند، دلسوزی کنیم!!!
شاید هم این انتظار را از ما دارند که ساعاتی از روز را برای خودمان و شرایط سخت کاریمان دلسوزی کنیم؟
خود من در زمان شنیدن این جمله واقعا گیج می شوم و نمی فهمم که چرا مدیران از ما چنین توقعی دارند و کاش می فهمیدم که کدام مدیر عزیزی و در چه زمانی این جمله را برای اولین بار استفاده کرده و کاربرد این جمله چه تبعاتی داشته که باعث شده تا این جمله تا این حد معروف شود که تقریبا در تمام سخنرانی های مدیران، از آن استفاده می شود و گاه حتی ما این جمله را از مدیران سیاسی کشور هم می شنویم که توقع دارند مردم دلسوز باشند!!!!
بگذریم...
من در این پست می خواهم در ابتدا این جمله را تصحیح کنم و بعد به ارائه چند راهکار بپردازم و امیدوارم که بتوانم آنچه را که هدف من از نوشتن این پست می باشد را به انجام برسانم.
چرا نماینده متعهد نیست؟
من احتمال می دهم که منظور مدیران عزیز از آن جمله، این باشد و البته که اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم باید در ابتدا تعریف روشنی از تعهد را بدانیم و بعد به این مساله بپردازیم که نماینده باید به کدام شخص یا اشخاصی متعهد باشد.
اما معنی "تعهد" چیست؟
شاید بهترین تعریف این کلمه را در "فرهنگ لغت عمید" بتوان پیدا کرد:
عهده دار شدن، کاری را به عهده گرفتن، عهد و پیمان بستن، ...
معانی روشن است و روشنتر از آن، دوطرفه بودن این فرآیند است، بدین معنا که اگر قرار بر عهد و پیمان بستن و یا عهده دار شدن و یا کاری را به عهده گرفتن باشد، حتما یک بده بستان دوطرفه است و نمی تواند همه چیز به عهده یک طرف باشد و طرف دیگر، فقط مطالبه گر شود.
(البته در دوران باستان و البته در کشورهای غربی تا حدود صد سال پیش، سیستمی به نام برده داری وجود داشت و در آن سیستم، صاحب برده به او جا و غذا میداد و در ازای آن جان و مال و ناموس برده را در اختیار داشت که خوب، چنین رسمی منسوخ شده و شاید در جاهایی به صورت زیرپوستی هنوز مقداری از این رفتارهای حیوانی وجود داشته باشد اما به صورت عام می شود گفت که چنین رسمی از بین رفته است.)
حال با توجه به آنچه گفت شد، آیا می توان نتیجه گرفت که تعهد داشتن یک امر دوطرفه است و هر دو باید متعهد بوده و به تعهد خود عمل کنند؟
آیا غیرمنطقیست، اگر ما نمایندگان بیمه، توقع داشته باشیم تا ابتدا مدیران به تعهدهای خود عمل کنند و حداقل های شغلی ما را تامین کنند تا ما بتوانیم به تعهدهای خود عمل کنیم؟
آیا تا امروز مدیران شرکت های بیمه توانسته اند اولین حق یک نماینده، یعنی "امنیت شغلی" او را تضمین کنند؟
جواب این سوالات را همه ما می دانیم.
و اما خود ما یعنی نمایندگان فروش بیمه:
اولین جمله من، به خودم و دیگر همکارانم یک یادآوری مهم است.
کسی ما را مجبور نکرده که این شغل را انتخاب کنیم.
این شغل با تمام خوبی ها و بدی هایش انتخاب خود ماست. من هم مثل شما همکاران عزیزم معتقدم که صنعت بیمه به همه ما بدهکار است و شرایط شغلی ما باید بهتر از این باشد اما همه ما در بدترین حالت ممکن، شش ماه بعد از شروع کار، شرایط را متوجه شدیم و اگر امروز همچنان به کار خود ادامه می دهیم تنها و تنها به خواست خودمان بوده است و البته به دلایلی که کاملا شخصیست و هر کدام می تواند با دیگری متفاوت باشد اما این در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی کند.
اگر هستیم، خواسته خود ماست، هر چند اگر نظر شخصی من را بخواهید، این شغل با تمام کمبودهایی که دارد، هنوز هم آنقدر جذابیت دارد که بتوان آن را بر خیلی از مشاغل به ظاهر جذاب ترجیح داد.
حال با توجه به آنچه گفته شد باید چند نکته مهم را یادآوری کنم که ذکر آنها می تواند کمک بزرگی به همکارانی باشد که نه آنقدر ضعیف عمل می کنند که نادیده گرفته شوند و بشود کنارشان گذاشت و نه آنقدر خوب و استاندارد هستند که باعث امیدواری باشند.
مسلما یکی از عواملی که در بالا بردن وجوه شخصیتی ما در شغلمان و حتی در اجتماع تاثیر زیادی دارد، وفای به عهد است. پس یکبار دیگر قراردادی را که با شرکت امضا کرده اید، به دقت مطالعه کنید و اگر همچنان انتخابتان این شغل بود، در رفتار شغلی خود تجدیدنظر کنید و تمام سعی خود را بکار ببرید تا بهترین عملکرد را ارائه دهید. مطمئنا بهترین داور برای عملکردتان، خود شما هستید.
اگر یک کارفرما به دلیل قصور و یا ناتوانی ما، بیمه مسئولیت نخرید و دچار ضررهای مادی و معنوی شد آیا ما مقصر نیستیم؟
اگر یک شخص به دلیل تنبلی و یا ندیدن آموزش های لازم ما، بیمه عمر و زندگی نخرید و در آینده خود و یا بازماندگانش دچار فقر و یا مشکلات مالی شدید شدند آیا ما مسئول نیستیم؟
اگر منزل یکی از همشهری های ما در آتش سوخت و همه سرمایه اش به باد رفت و بیمه آتش سوزی نداشت چون ما حوصله توضیح دادن به او را نداشتیم چه؟
از این مثال ها بسیار است و من قصد زیاده گویی ندارم، اما تصور من این است که داشتن تعهد و مسئولیت پذیری، یک خصلت بسیار نیکوست که می تواند هر کس را در هر شغل و منصبی، دارای یک شخصیت والا و قابل احترام کند و این یک ثروت بسیار باارزش است.
حرف آخر:
به خودمان، شغلمان، شخصیتمان و قولمان متعهد باشیم و با بهترین عملکرد طوری عمل کنیم که بتوانیم حرف بزنیم، بتوانیم انتقاد کنیم و در هر جا و در برابر هر مقامی با قدرت صحبت کنیم.
دوره تخصصی آموزش "قدم اول" برای توست تا با یک شروع دوباره اما اصولی این بار مطمئن پیش بروی.
برای دیدن همه مطالب آموزشی "نکته ها" روی لینک زیر کلیک کن:
دوست عزیز؛ پاسخگوی سوالات شما از طریق ایتا هستم !