6 نکته قبل از فروش

6 نکته قبل از فروش

نکته اول

قبل از شروع، خودت رو بشناس

این اولین نکته یا اولین قدم، مهمترین نکته است.

اگر ما قبل از شروع هر کاری، اول خودمان یعنی نقطه های قوت و ضعفمان را بشناسیم و اگر قابلیت هایمان را بدانیم مطمئنا هم در انتخاب شغل موفق خواهیم بود و هم در مسیر شغلی که در آن قرار خواهیم گرفت.

من فرض را بر این قرار داده ام که تو تصمیم قطعی گرفته ای تا در صنعت بیمه و شغل فروشندگی بیمه، آغاز به کار کنی.

صبر کن!

آیا می دانی این شغل نیاز به چه قابلیت های فردی دارد؟

آیا می دانی این شغل نیاز به چه تخصص هایی دارد؟

آیا می دانی به محض ورود به این شغل چه مشکلاتی سر راهت قرار دارد؟

آیا قدرت مقابله با این مشکلات را داری؟

اجازه بده برایت مثالی بزنم تا موضوع برایت ساده تر شود:

فرض کن تصمیم گرفته ای تا قله ای را فتح کنی. آیا آمادگی جسمی لازم برای کوهنوردی را داری؟ آیا اگر در کوه مصدوم شدی اطلاعاتی در مورد کمک های اولیه داری؟ آیا از لحاظ بدنی قدرت مقابله با سرما و کمبود اکسیژن را داری؟

ورود به صنعت بیمه به عنوان نماینده فروش بسیار ساده است. ولی ماندن در این شغل به هیچ عنوان.

اصلا یک سوال مهمتر!

تو چقدر با این صنعت آشنایی؟

نگران نشو!

من قصد ترساندن تو را ندارم. هدف من از گفتن اینها این بود که تو با آگاهی کامل این شغل را انتخاب کنی چون دوست ندارم جزو گروه کثیر شکست خورده هایی باشی که چشم بسته وارد این شغل شدند و نتوانستند.

حالا یک کاغذ سفید بردار و با دقت کامل، قدرت های خودت را بنویس.

مثلا خوش بیانی یا راحت ارتباط ایجاد می کنی و یا انسان خوش مشربی هستی، و در طرف دیگر کاغذ نقاط ضعفت را یادداشت کن.

مثلا کم حرفی یا خجالتی هستی و یا اهل مطالعه نیستی و یادت باشد که کاملا صادقانه بنویسی.

 

نکته دوم

قبل از شروع، ابزار خودت رو بشناس

اگر قدم اول را درست برداشته باشی، الان هم نقاط قوت خودت را می شناسی و هم نقاط ضعفت را و حالا باید ابزار کارت را شناسایی کنی.

مطمئنا می دانی که هر شغلی، ابزار مخصوص به خودش را دارد و البته باید بدانی که شغل فروشندگی بیمه، یک شغل معمولی نیست (این جمله ام بعدها به تو ثابت خواهد شد)، پس حتما ابزارش هم معمولی نیستند و نمی توانی آنها را از بازار بخری!

اما این ابزار چه هستند؟

تو برای اینکه در این شغل بتوانی رشد کنی نیاز داری که به حد لزوم در علوم ارتباطات، روانشناسی و جامعه شناسی و ... اطلاعات داشته باشی. البته این موضوع نباید باعث نگرانیت شود چون اگر تصمیم به استفاده از پکیج های آموزشی ما را داشته باشی، همه آنچه را نیاز هست به تو خواهم آموخت.

ابزار بعدی، یک سری عادت هاست که اگر نداری باید در خود ایجاد کنی.

عادت به مطالعه، عادت به نوشتن و عادت به برنامه ریزی روزانه از مهمترین آنهاست که باید در اولویت تو قرار بگیرد.

ابزار بعدی، یک سری خصوصیت های فردیست که آنرا هم اگر نداری باید در خود ایجاد کنی. زیبایی لحن، زبان بدن مطلوب، صبوری، شنونده خوب بودن، ذهن کنجکاو و حتی زبان صورت که بسیار مهم است.

در کنار اینها البته ابزار تبلیغاتی که بسته به نوع فعالیتت در صنعت بیمه و البته با توجه به اقلیمی که در آن زندگی می کنی متفاوت خواهد بود.

 

نکته سوم

قبل از شروع، یک تیم قوی را برای همراهی شناسایی کن

جمله معروفی هست که میگوید: یا یک تیم قوی بساز و یا عضو یک تیم قوی شو.

من می خواهم این جمله را کمی تغییر دهم:

در ابتدا عضو یک تیم قوی شو و بعد از اینکه به اندازه لزوم آموختی و تجربه کردی، یک تیم قوی بساز.

این عاقلانه تر نیست؟

واضح است که اگر در ابتدای امر بخواهیم از خود، این انتظار را داشته باشیم که بتوانیم یک راهبر قدرتمند باشیم و بتوانیم یک تیم قوی را ایجاد و آموزش دهیم، یک انتظار بیجاست. ما در اکثر شغل های فنی می بینیم که تازه واردها در ابتدا باید چند سال شاگردی کنند و بعد به صورت مستقل عمل کنند ولی متاسفانه در صنعت بیمه، شرکت ها از همان ابتدا نماینده ها را تشویق به تیم سازی می کنند و این اشتباه مهلکیست.

صبور باش!

اگر خواهان موفقیتی، اول یک تیم قدرتمند را شناسایی کن و در آن عضو شو و تلاش کن تا یاد بگیری. راهبران تیم ها از آموزش دادن به تو لذت می برند. از آنها استفاده کن و سعی کن با اطاعت از راهبرت و تلاش خودت، تجربیات او را به دست آوری و مطمئن باش، زمانی که آماده باشی، به تو خواهد گفت، چون هیچ راهبر موفقی دوست ندارد شاگردش درجا بزند و آنوقت است که می توانی با آنچه آموختی و با راهنمایی راهبرت، تیمی بسازی که مطمئن باشی موفق خواهد بود.

 

نکته چهارم

قبل از شروع، هدفت را مشخص کن

آیا می دانستی شناسایی هدف و هدف گذاری شغلی نیاز به تخصص دارد؟

خیلی افراد را می شناسم که یا کتابهای انگیزشی خوانده اند و یا در سمینار خاصی شرکت کرده اند و بعد به اصطلاح دچار جوگیری چند روزه شده اند و دفتر یادداشت هدف خریده اند و هدف های خود را نوشته اند و بعد از مدتی سرخورده و عصبانی، دفترچه را دور انداخته اند.

آیا مطالب کتاب ها دروغ بوده؟

آیا برگزار کننده سمینار گولشان زده؟

اصلا یک سوال بهتر، چرا همیشه تعداد آدم های موفق کمتر از آدم های شکست خورده و یا حتی معمولیست؟

تا به حال به این سوال فکر کردی؟

در بخشی از کتاب راز یا Secret نوشته "ما می خواهیم راز ثروتمند شدن را به شما بیاموزیم تا همه بتوانند ثروتمند شوند!"

آیا این کتاب که اتفاقا بسیار هم مورد اقبال در سراسر جهان قرار گرفت دروغ بوده؟

اگر راست بوده، پس چرا همه ثروتمند نشدند؟

در مورد هدف گذاری هم، مساله همین است. در کتاب ها و یا سمینارها به تو می گویند هدف هایت را مشخص کن اما نمی گویند کدام اهداف و چطور و مشکل همین جاست.

بد نیست در اینجا رازی را به تو بگویم.

تمامی کتاب های آموزشی، انگیزشی و موفقیت و همچنین سمینارهایی که با این موضوعات برگزار می شود، در حقیقت یک مقدمه است و اگر تو بخواهی باقی مطالب را یاد بگیری باید مربی داشته باشی.

اگر باور داری که می شود با خواندن چند کتاب و شرکت در چند سمینار، تبدیل به یک آدم موفق و حرفه ای شوی باید بگویم سخت در اشتباهی.

هیچ شناگری با خواندن کتاب، شنا یاد نگرفته!

البته استفاده از کوچینگ و راهبر هم بدون تلاش تو بی فایده است.

در حقیقت تنها راه تضمینی و صددرصد برای موفق شدن، آموزش دیدن توسط یک مربی یا راهبر و عمل کردن به آموزش های آنها و سخت تلاش کردن است.

این تنها فرمول موفقیت است و غیر از این هدر کردن زمان است.

 

نکته پنجم

قبل از شروع، برنامه هایت را مشخص کن

برنامه ریزی یکی از اصول اولیه موفقیت است. من کسی را نمی شناسم که بدون برنامه ریزی زندگی کرده باشد و موفق باشد. شاید بگویی خیلی ها حتی با این واژه آشنا هم نیستند ولی موفق شدند.

بگذار برایت مثالی بزنم.

یک کشاورز بی سواد را در نظر بگیر. در فصل زراعت، او هر صبح بیل به دوش به مزرعه می رود و با تراکتور زمین را شخم می زند و بعد از اتمام مرحله شخم زدن زمین، بذر می پاشد و بعد آبیاری و تا زمان برداشت محصول، کودپاشی و سم پاشی و آبیاری منظم.

آیا این برنامه ریزی نیست؟

متاسفانه در مشاغلی چون فروشندگی، برنامه ریزی تقریبا نادیده گرفته می شود.

اما دلیل این نادیده گرفتن چیست؟

مهمترین دلیل، این است که تقریبا اکثر فروشندگان بیمه، شناخت کافی از شغل خود ندارند و همین باعث شده تا تعداد فروشندگان موفق صنعت بیمه، کمتر از حد استاندارد باشد.

اما منظور از شناخت شغلی چیست؟

به مثال کشاورز دقت کن. اگر کشاورز، با علم کشاورزی آشنا نباشد و ترتیب کارها یعنی اعمالی که در مراحل کاشت، داشت و برداشت باید انجام دهد را نداند، مطمئنا در کار خود موفق نخواهد بود و محصول مطلوب را برداشت نخواهد کرد. مثلا اگر زمان سمپاشی را نداند شاید محصولش دچار آفت شود و در کار ما نیز همین است. ما باید شناخت لازم از شغلی که می خواهیم در آن مشغول شویم را به دست آوریم تا بتوانیم با هدف گذاری و برنامه ریزی درست، آن را به صورت مطلوب اجرا نماییم.

اما اصل مطلب یعنی برنامه ریزی کاری

در شغل ما کارفرما و کارمند خودت هستی. در حقیقت تو از روز اول کاری باید دو شخصیت را درونت تقویت کنی. اول یک مدیر منظم و سختگیر و دوم یک کارمند که کار فروش انجام می دهد و حواست باشد که هر وقت آن بخش کارمند تو خسته شد و یا خواست تنبلی کند، بخش مدیر یا کارفرمای وجودت باید او را وادار به کار نماید.

پس نتیجه می گیریم که برنامه ریزی کار به عهده بخش مدیر وجود توست.

ساعت کاری و تعداد ویزیت های روزانه و همچنین برنامه های آموزشی و حتی تفریحی تو باید مشخص باشد، اگر به دنبال موفقیت و ستاره شدنی.

موضوع برنامه ریزی شغلی و دیگر موضوعاتی که در این پست مطرح شد را به طور مفصل در دوره آموزشی (آموزش فروش–قدم اول) قرار داده ام و تو با شرکت در این دوره خصوصی، با تمام اقدامات اولیه که برای موفقیت در این شغل نیاز داری تا انجام دهی، آشنا خواهی شد.

 

نکته ششم

حالا وقتشه خودت رو برای شروع آموزش آماده کنی

پنج نکته را با هم مرور کردیم که برای شروع هر کاری بسیار مهم هستند و اگر دقت کرده باشی تقریبا هر پنج نکته هم نیاز به آموزش داشت. پس چرا آموزش را در اولویت قرار ندادم و از همان اول مبحث آموزش را به تو پیشنهاد ندادم؟

از زمانی که اینترنت همگانی شد و همه به دریایی از اطلاعات دسترسی پیدا کردند، بیماری در مخصوصا جوانها پدیدار شد به نام خود دانا پنداری، به این معنا که چون اطلاعات بسیاری را البته به صورت ناقص و قطره چکانی از اینترنت دریافت می کنیم، توهمی به ما دست می دهد که همه چیز را می دانیم و این کار را برای ما که در کار آموزش هستیم بسیار سخت کرده است.

در حقیقت باید ابتدا به شاگردها بفهمانیم که چیزی بلد نیستند و بعد شروع به آموزش کنیم.

به صورت ساده بگویم اکثر مردم، امروز به اقیانوسی از اطلاعات دسترسی دارند به عمق یک سانت و این بسیار بد است. اینکه می بینیم همه در مورد همه چیز اظهار نظر می کنند یکی از نشانه های این بیماری یعنی خود دانا پنداریست.

من با گفتن آن 5 نکته قصد داشتم به تو یادآوری کنم که حتی همین اصول اولیه برای شروع را نیز باید آموزش ببینی و آنچه در شبکه های اجتماعی و کتاب ها و سمینارها خوانده ای یا شنیده ای و یا دیده ای تنها مقدمه ای برای شروع است.

حالا به یک سوال مهم می پردازم:

آیا بدون استفاده از خدمات کوچینگ هم می توان موفق شد؟

جوابش ساده است، بله!

پس کوچینگ چه فایده ای دارد؟

دوست عزیزم، انسان های موفق در هر شغلی، بارها و بارها راه های مختلفی را آزموده اند و بارها شکست خورده اند تا بلاخره راه موفقیت را پیدا کرده اند.

حکایتی هست که می گویند ادیسون بعد از هزار آزمایش ناموفق، برق را اختراع کرد. من به عدد هزار، کاری ندارم ولی اگر فرض کنیم عدد درست باشد و ادیسون روزی یک آزمایش اشتباه انجام داده باشد، او برای اختراع برق نزدیک به سه سال زمان گذاشته. حالا بیایید فرض کنیم ادیسون بعد از اختراع برق آن را عمومی نمی کرد و در یک پروژه تحقیقاتی، شاگردی می گرفت و آن هزار آزمایش ناموفق را برای او توضیح می داد. به نظر شما شاگرد، برق را چند روزه اختراع می کرد؟

پاراگراف بالا را یکبار دیگر بخوان و به آن فکر کن.

چرا تو باید راه های اشتباهی که قبلا دیگران رفته اند و می دانند خطاست، دوباره بروی؟

اگر برای امتحان کردن روش های مختلف و کسب تجربه و رسیدن به درآمد مطلوب لازم باشد ده سال زمان بگذاری و از طرفی بدانی با استفاده از خدمات کوچینگ و آموزش های یک مربی حرفه ای می توانی آن را به نصف یا حتی کمتر تقلیل دهی، آیا عاقلانه است که در بهترین حالت، 5 سال از عمرت را هدر دهی؟

آن هم در زمانه ای که سرعت حرف اول را می زند و دیر بجنبی، رقبا بازارهای تو را اشباع کرده اند.

یکبار دیگر 5 نکته قبل را مرور کن و بعد تصمیم بگیر.

اگر می خواهی در شغل خود جزو بهترین ها باشی و حرفه ای کار کنی، به مانند حرفه ای ها عمل کن و بدان که تمام قهرمان های حرفه ای مربی دارند.

پیشنهاد من این است:

اول از سه جلسه مشاوره رایگانی که برایت قرار داده ام استفاده کن و سپس در دوره آموزش فروش–قدم اول شرکت کن و آنوقت مطمئنا خودت استفاده از خدمات کوچینگ را در اولویت کار خود، قرار می دهی چون خواهی فهمید پیمودن این راه با کمک یک مربی چقدر آسانتر و لذت بخش خواهد بود.

موفقیت همه همکاران در صنعت بیمه آرزوی من است.

 

برای دسترسی به آرشیو مطالب من می توانی روی لینک زیر کلیک کنی.

ورود به صفحه آرشیو مطالب

 

و یا برای شروع دوره آموزشی رو لینک زیر کلیک کن .

آموزش فروش - قدم اول

 

 

#کاریابی #آموزش_رایگان #آموزش_فروش #فروش_بیمه #آموزش_فروش_بیمه #بیمه_عمر_و_زندگی #بیمه_عمر_و_سرمایه_گذاری #شغل_یابی #بازنشستگی #مستمری_مادام_العمر #پوشش_بیمه #از_کار_افتادگی #کوچینگ #مشاوره_رایگان #تبلیغات #مشاوره_تبلیغاتی #تبلیغات_ویژه_صنعت_بیمه


اشتراک در ایتا اشتراک در واتساپ


پشتیبانی آنلاین از طریق ایتا

دوست عزیز؛ پاسخگوی سوالات شما از طریق ایتا هستم !


جهت ارسال پیام در ایتا اینجا کلیک نمائید !