بهترین صندلی را انتخاب کن

بهترین صندلی را انتخاب کن

اگر با اتوبوس، قطار یا هواپیما مسافرت کرده باشی می دانی که شرکت مسافربری برای تو جای خاصی را مشخص کرده و تو ملزم هستی که حتما تا آخر سفر، بر روی آن صندلی خاص و مشخص شده بنشینی. اما شاید تو دوست داشتی کنار پنجره بنشینی و یا در ردیف اول و یا آخر، شرکت مسافربری بدون اینکه از تو در مورد خواسته هایت بپرسد جای تو را انتخاب کرده و تو باید اطاعت کنی. این قانون شرکت های مسافربریست ولی آیا این قانون در مورد شغل نماینده و یا مشاور بیمه هم صادق است؟

مسلما خیر.

این تو بودی که شرکت مشخصی را انتخاب کرده ای و حتی شغل خودت را و تا اینجای کار بسیار عالیست چون اگر تو در یک اداره و یا موسسه به عنوان کارمند استخدام می شدی احتمال داشت که موقعیت شغلیت توسط آن اداره تعیین شود. البته محتمل است که پس از مدتی شخص، با قابلیت ها و تخصص خود بتواند جای خود را به نحو مطلوب خود، عوض کند اما در صنعت بیمه همه چیز از ابتدا به انتخاب خود ماست. در حقیقت شروع به کار ما، موقعیت ما، ساعت کاری ما و حتی میزان درآمد ما کاملا بر اساس آن چیزیست که خود انتخاب می کنیم.

حالا سوال من این است که چرا بیش از نیمی از همکارهای من، آن انرژی و انگیزه را برای ادامه کار خود ندارند؟ و چرا تعداد قابل توجهی از عزیزانی که در این شغل مشغول به کار شده اند بعد از حداکثر 5 سال این شغل را برای همیشه رها می کنند؟

در اینجا باید بگویم اگر مدیران محترم شرکت های بیمه، در مورد همین دو سوال، بررسی و تحقیق کافی را انجام می دادند شاید امروز این پست نوشته نمیشد و یکی از مهمترین دغدغه های کسانی که عمر خود را در این صنعت گذرانده اند حل شده بود ولی متاسفانه تا امروز حتی اگر تحقیقی هم صورت گرفته باشد به مرحله عمل نرسیده است.

به بحث خود برمی گردیم.

قبل از اینکه بخواهم به دو سوالی که طرح کردم پاسخ دهم بد نیست یک واقعیت را بازگو کنم.

شغل نماینده و یا مشاور فروش در صنعت بیمه یکی از پول سازترین مشاغل دنیاست و حتی در کشور ما نیز تعداد زیادی از همکاران من هستند که در این شغل به درآمدهای قابل توجه رسیده اند و هر روز هم به تعداد این فروشندگان موفق اضافه می شود.

حالا با توجه به این واقعیت و با توجه به اینکه در این شغل محدودیت درآمد وجود ندارد، به این دو سوال می پردازم.

این دو سوال در حقیقت یک سوال مرکب است که به صورت تفکیک شده مطرح کردم، چون خواستم آنها که شغل خود را رها می کنند و آنها که با بی میلی ادامه می دهند را از هم جدا کنم، هر چند معتقدم فرقی بین این دو گروه نیست و کاش آن گروه که مانده اند اما بی هیچ میلی ادامه می دهند هم، این شغل را ترک کنند، چون:

هم به خود ضرر می زنند و وقتشان را تلف می کنند و

هم باعث کم کردن انرژی همکارانی می شوند که پر انگیزه مشغول به کار هستند و

هم، باعث تخریب وجهه این شغل در بین مردم می شوند.

راستش را بخواهید من این سوال را با همکاران زیادی در میان گذاشتم و جوابی که از بیشتر آنها شنیدم این بود که شرکت نتوانسته در این اشخاص، انگیزه لازم را به وجود آورد.

جواب تقریبا درست است جز در یک کلمه:

انگیزه!!!

واقعا این انگیزه چیست که هر جا، هر کدام از مدیران، مدیران فروش و یا راهبرهای عزیز می خواهند عملکرد پایین خود یا نیروهایشان را توجیه کنند به این کلمه متوسل می شوند؟

تعریف انگیزه از زبان علم روانشناسی عبارتند از ترشح هورمونی هیجانی در فرد که به او توان و انرژی کار خاصی را در کوتاه مدت می دهد.

یکبار دیگر جمله بالا را بخوانید.

حالا جواب همکاران را دوباره می نویسم و اینبار به جای کلمه "انگیزه"، از کلمه دیگری استفاده می کنم.

شرکت نتوانسته در این اشخاص، تعهد لازم را به وجود آورد.

و حالا این سوال پیش می آید که آیا ایجاد تعهد در نیروها، وظیفه شرکت است؟

جواب روشن است، بله.

در یک نیروی خوب، با کارایی و هوش بالا و توانمندی های بسیار، زمانی تعهد ایجاد می شود که شرکت خود را، لایق این تعهد ببیند. در حقیقت تعهد در نیرو زمانی ایجاد می شود که شرکت به عنوان یک تکیه گاه یا نه، شاید بهتر است بگویم یک شریک، به وظایف خود در قبال نیرو عمل کرده و به این شخص احترام بگذارد.

پرواضح است که اگر شرکت بیمه به عنوان طرف قوی تر، با صداقت و احترام خود، تعهد را در نیروی خود ایجاد نکند حتما آن نیرو را از دست خواهد داد و این از دست دادن فقط به معنی رفتن نیرو از شرکت نیست بلکه آنها که مانده اند و اما برای رشد خود هیچ تلاشی نمی کنند و به حداقل ها راضیند نیز از دست رفته اند و چه بسا اگر در این افراد تعهد ایجاد میشد، چه ستارگانی متولد شده بودند.

و اما تو همکار عزیزم، طرف صحبت من تو هستی که با آرزو و امید بسیار وارد این صنعت شدی و اما متاسفانه با رفتارهای غلط مدیران یا حتی شرکت، همه حال خوب خودت را از دست داده ای و حتی آنقدر جرئت نداری که این شغل را رها کنی و برای خود موقعیت بهتری ایجاد کنی.

کمی فکر کن. اگر صندلی تو، برای تو مناسب نیست. یا کیفیت صندلی خوب نیست و یا جای اشتباهی قرار گرفته است، تو مجبور نیستی تا همیشه روی این صندلی بنشینی.

مشکل شغل تو نیست چون بسیار افرادی هستند که در این شغل به موفقیت های بزرگی رسیده اند. فقط شاید تو برای این شغل ساخته نشده ای، پس برو و شغلی را انتخاب کن که بتوانی در آن توانمندی هایت را بروز دهی. موفقیت چیزی دور از دسترس نیست و فقط تو باید در راه درست قرار بگیری.

و شاید هم فکر می کنی که این شغل با توانمندی های تو سازگار است ولی سیاستگذاری های شرکت و یا مدیرانت، سد راه تو شده اند، که اگر این است باز هم به تو توصیه می کنم که جایت را عوض کنی. شرکت های بیمه زیادی در ایران وجود دارند که هر کدام نقاط قوت و ضعف خود را دارند. از تجربه ات در این شرکت استفاده کن و شرکت های دیگر را آنالیز کن. با مدیرانشان بنشین و آنها را و خط مشی فکریشان را بررسی کن و اینبار با دیدی روشن، شرکتی را انتخاب کن که به تو بال پرواز دهند و در مسیر موفقیت همراهت باشند.

دقیقتر نگاه کن ... و بهترین صندلی را انتخاب کن.

برای دیدن آرشیو مطالب من به لینک زیر مراجعه کنید:

آرشیو مطالب

 

 


اشتراک در ایتا اشتراک در واتساپ


پشتیبانی آنلاین از طریق ایتا

دوست عزیز؛ پاسخگوی سوالات شما از طریق ایتا هستم !


جهت ارسال پیام در ایتا اینجا کلیک نمائید !