همه ما گاهی در طول زندگی، دچار مشکل یا مشکلاتی می شویم. این مشکل می تواند در زمینه کاری باشد و یا امور زندگی، گاهی مالیست و یا گاهی اخلاقی و حتی عاطفی، اما مساله مهم اینجاست که چرا گاهی می شود بر مشکلات چیره شد و گاهی نمی شود؟
چگونه است که اشخاصی قابلیت فائق آمدن بر مشکلات را دارند و گروهی نه؟
بهترین راه برای مقابله با مشکلات چیست؟
در این پست قصد دارم به این موضوع بپردازم و امیدوارم که بتوانم مطلب مفیدی را تقدیم حضورتان کنم:
قدم اول: آیا اصلا مشکلی هست؟
خیلی مواقع در زندگی و یا کار، ما دچار سوتفاهم هایی می شویم که باعث می شوند تا فکر کنیم که دچار مشکل هستیم. اینکه آیا واقعا مشکلی هست یا نه و یا اینکه آیا این مشکل نیاز به عکس العمل ما دارد و یا اینکه به خودی خود حل خواهد شد، مسائلیست که نیاز به بررسی دارد.
(در اینجا بد نیست این نکته را یادآوری کنم که این بررسی اولیه نیاز به آرامش درونی و صبر دارد و اگر شما شخصی هستید که خیلی زود دچار هیجانات مختلف روحی، چه مثبت و چه منفی می شوید اول باید کمی روی خود، کار کنید تا بتوانید به آن ثبات روحی و شخصیتی برسید تا توانایی انجام قدم اول را داشته باشید.)
این اتفاق برای همه ما افتاده که در مقاطعی، ناگهان تصور کرده ایم که مشکل بزرگی پیش آمده و اما پس از مدتی فهمیده ایم کل مساله، یک سوءتفاهم بوده و با کمی آرامش و صبوری میشد آن را به راحتی حل کرد و گاهی حتی بر خلاف تصور ما، در زمانی که ما در تکاپوی درگیری شدید ناشی از آن سوءتفاهم هستیم، ناگهان آن مشکل فرضی به خودی خود حل می شود.
این اتفاق چند بار برای شما افتاده است؟
قدم دوم: شناسایی ماهیت مشکل
مشکلات را به صورت عام می توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف: مشکلاتی که به دلیل رفتارهای غلط خود ما به وجود آمده است.
ب: مشکلاتی که به دلیل رفتارهای غلط اطرافیان (خانواده، دوستان و یا همکاران) به وجود آمده است.
پ: مشکلاتی که به صورت اتفاق و یا حادثه به وجود می آیند و لزوما کسی مسبب آن نیست.
چه زمانی می توانیم تعیین کنیم که مشکل به وجود آمده مربوط به کدام گروه است؟
کاملا روشن است که در این مرحله باید با ذهنی باز و منصفانه به مشکل خود نگاه کنیم. متاسفانه خیلی از ما در زمان بروز مشکلات، همه را جز خودمان مقصر می دانیم. پس اگر واقعا می خواهید به قدرت حل مشکلات دست پیدا کنید، علاوه بر آرامش و صبر باید انصاف را نیز در خودتان پرورش دهید و این شدنی نیست مگر اینکه از خودخواهی های خود کم کنیم.
حال با توجه به آنچه گفته شد، به این سه دسته می پردازیم:
اگر مشکل ما جزو گروه (الف) بود در ابتدا باید رفتارهای خود را بازبینی کنیم.
پاسخ به این چند سوال می تواند کمک زیادی کند:
کدام رفتار من باعث بروز این مشکل شد؟
چه رفتاری را باید جایگزین کنم تا این مشکل تکرار نشود؟
کدام رفتارم را باید حذف کنم؟
به این مثال توجه کنید:
یک بازاریاب بیمه، برای حفظ دیسیپلین! خود همیشه چند دقیقه دیرتر سر قرارهای کاری خود حاضر میشد. آمار فروش او از ده ملاقات فقط دو فروش بود. او دچار مشکل فروش پایین بود. او مشکلات اقتصادی را دلیل فروش پایین خود می دانست اما اکثر همکارهای او آمار فروش بالاتری داشتند.
خیلی روشن است که مشکل اصلی این بازاریاب، باور غلط اوست و شاید اگر به موقع و حتی کمی زودتر سر قرارهایش با مشتری حاضر شود، آمار فروشش بالاتر رود. اما آیا او حاضر است بر خلاف باور همیشگیش عمل کند؟
آیا قبول می کند که مشکل اصلی رفتار اوست و نه وضعیت اقتصادی جامعه؟
بیایید قبول کنیم که خیلی از ما برای رفع مسئولیت، مشکلات را به گردن خیلی عوامل به ظاهر منطقی می اندازیم و از این موضوع غافل هستیم که در همین شرایط کسانی هستند که مشکلات ما را ندارند.
حالا اگر فرض کنیم که بازاریاب مثال بالا، بعد از رصد فعالیت همکاران خود به این نتیجه رسید که مشکل فروش پایین او، در نوع عملکرد خودش می باشد، حالا باید به دنبال این سوال باشد که کدام قسمت از عملکرد او باعث این مشکل شده است؟
نوع پوشش، نحوه حضور بر سر قرار با مشتری، چیدمان مذاکره و یا نوع لحن و کلام؟
برای فهمیدن این موضوع دو راه وجود دارد. یک راه سخت و طولانی و یک راه کوتاه و موثر.
راه اول، همانطور که گفتم سخت و طولانیست و باعث خواهد شد تا زمان زیادی هدر رود و این راه همان آزمون و خطاست که متاسفانه بسیاری از ما، بی آنکه به ارزشمند بودن زمان توجهی داشته باشیم، آن را برمی گزینیم و راه دوم بهره بردن از تجربیات کسانیست که می دانیم همه راهی را که پیش روی ماست را رفته اند و با بیشتر مشکلات و خطاها و راه حل ها آشنا هستند.
حال بیایید تا به مشکلات گروه (ب) بپردازیم.
رفع این مشکلات کمی پیچیده تر است چرا که عامل، شخص یا اشخاص دیگری هستند و ما برای رفع مشکل باید با آنها تقابل داشته باشیم و هیچ ضمانتی وجود ندارد که آن شخص یا اشخاص، اشتباه خود را بپذیرند.
پس راه حل چیست؟
مثال زیر را با هم مرور کنیم:
در یک تیم بازاریابی بیمه با 15 عضو، دو بازاریاب هستند که به صورت فردی دارای قابلیت های مثبتی هستند اما در رفتارهای تیمی، مشکلات زیادی دارند و باعث نارضایتی دیگر اعضای تیم هستند. رفتارهای این دو بازاریاب باعث شده تا یکی از بازاریاب ها انگیزه خود را از دست بدهد و عملکردش هر روز ضعیفتر از قبل شود.
شما برای رفع این مشکل چه پیشنهادی دارید؟
روشن است که رفع این مشکل به عهده راهبر تیم است و او می تواند به روش های مختلف به این امر رسیدگی کند. اما اگر راهبر، آنگونه که باید با مهارت های مدیریت تیمی آشنا نباشد و از اوضاع و مشکلات بین اعضای تیم خود بی خبر باشد چه باید کرد؟
اگر این مشکل در خانواده و یا یک جمع دوستانه اتفاق بیوفتد چه راهکاری وجود دارد؟
اینجاست که باید بگویم بر همه ما لازم است که در کنار آموزش مهارت های شغلی و حتی قبل از آن، باید به آموختن مهارت های ارتباطی نیز بپردازیم و در صورت داشتن اینگونه مهارت های شخصیتی و اخلاقیست که خواهیم توانست در زمان بروز چنین مشکلاتی به راحتی آن را رفع نماییم.
آیا شما این توانایی را دارید که بدون اینکه باعث ناراحتی مخاطب خود شوید از او انتقاد کنید؟
و یک سوال وحشتناک:
آیا مخاطب شما مهارت شنیدن انتقاد را دارد؟
اگر بخواهم به طور جامع و کامل به این موضوع بپردازم نیاز است تا صدها صفحه بنویسم که در قالب "نکته ها" نمی گنجد اما بد نیست این موضوع را یادآوری کنم که روش ها در موقعیت های مختلف بسیار متفاوت هستند و برای رفع چنین مشکلاتی در یک محیط خانوادگی و یا دوستانه و یا شغلی، باید راه های متفاوتی را طراحی کرد.
توجه داشته باشید که احترام ارتباط ها در خانواده باعث می شود که در زمان وقوع مشکلات، با گذشت و حتی فداکاری و نادیده گرفتن بسیاری مسائل، رفع مشکل نماییم و اما اینها شاید در یک محیط کاری حتی باعث تشدید مشکلات شود و اینها همه زمانی به بهترین نتیجه خواهد رسید که حداقل یکی از طرفین دارای مهارت های ارتباط انسانی و اجتماعی باشد.
و بلاخره به مشکلات گروه (پ) می رسیم.
برای رفع این مشکلات باید کمی خلاق بود.
یکی از مثال های قابل لمس که در همین اواخر همه جهان آن را تجربه کرد، اپیدمی کرونا بود و همه دیدیم که هر کشور با این همه گیری، به سبک خود و با تکیه بر فرهنگ جامعه برخورد نمود و چقدر مفتخرم که یادآوری کنم، مردم عزیز کشورم در این همه گیری، پرافتخارترین و زیباترین صحنه ها را به جهان نشان دادند.
اما در زمان این همه گیری، در "صنعت بیمه" چه اتفاقی افتاد؟
- گروهی از همکاران عزیزم با توجه به ترسی که در جامعه حاکم شده بود، فعالیت خود را به حداقل رساندند.
- گروهی عطای بازاریابی حضوری را به لقای آن بخشیدند و در خانه به بازاریابی تلفنی پرداختند و بلاخره گروهی که تعدادشان بسیار کم بود، با رعایت مسائل بهداشتی، به فعالیت خود ادامه دادند و کرونا هم نتوانست مانع خدمت رسانی این عزیزان شود.
بله. روش رفع مشکلات گروه (پ) دقیقا همین است.
قبول اتفاق ها، فهم آن و خود را با شرایط جدید وفق دادن.
بلایای طبیعی، بیماری های همه گیر، جنگ، شرایط اقتصادی و خیلی اتفاق های ناخوشایند دیگر که متاسفانه سال هاست کشور ما را درگیر خود کرده، عواملیست که می تواند مشکلات ریز و درشت زیادی را در زندگی و شغل ما ایجاد نماید، اما آیا باید تسلیم مشکلات شد؟
قدم سوم: حل مشکل
زمانی که مشکل را شناسایی کردیم و عامل آن را شناختیم راه حل آن بسیار ساده خواهد بود، البته به شرطی که این باور را داشته باشیم که تمام مشکلات، قابل حل شدن هستند.
کلید حل همه مشکلات، خود شما هستید.
"همه مشکلات قابل حل شدن هستند."
چقدر به جمله بالا معتقد هستید؟
کلام آخر:
در اینجا می خواهم همه آنچه در بالا گفته شد را به طور خلاصه بازگو کنم.
در زمان بروز هر مشکل و در هر ابعادی ابتدا حفظ آرامش لازم است و بعد تفکر و بعد صبوری و بعد از آشنا شدن با ماهیت مشکل، تعقل و تفکر و در انتها با استفاده از ابزارهایی چون، ارتباط های کلامی، روابط اجتماعی، گذشت و حتی گاهی مبارزه، به رفع آن مشکل می پردازیم.
موضوع آنقدرها پیچیده نیست و فقط باید با مجهز کردن خود به صفات والای انسانی که بزرگان، ما را به آنها سفارش کرده اند، به قدرت برسیم و خواهید دید که همه مشکلات قابل حل خواهند بود.
برای همه شما عزیزان آرزوهای زیبا دارم ...
دوره تخصصی آموزش "قدم اول" برای توست تا با یک شروع دوباره اما اصولی این بار مطمئن پیش بروی.
برای دیدن همه مطالب آموزشی "نکته ها" روی لینک زیر کلیک کن:
دوست عزیز؛ پاسخگوی سوالات شما از طریق ایتا هستم !